1. خانه
  2. /
  3. دانشگاه های روسیه
  4. /
  5. یکی از ماندگارترین چهره های دانشگاه سچنوا (آنتوان چخوف)

یکی از ماندگارترین چهره های دانشگاه سچنوا (آنتوان چخوف)

یکی از ماندگارترین چهره های دانشگاه سچنوا (آنتوان چخوف):

آنتوان چخوف در 29 ژانویهٔ 1860 در شهر تاگانروگ، در جنوب روسیه، شمال قفقاز، در ساحل دریای آزوف متولد شد. پدربزرگ پدری‌ اش در مِلک کُنت چرتکف، مالک استان وارنشسکایا، سرف بود. او آزادی خود و خانواده خود را خرید. پدرش دکان خاروبار فروشی داشت. او مردی خشک و خشن بود و فرزندانش را کتک می زد. در روزهای یکشنبه 5 فرزند پسرش را که دومین آنها آنتوان بود مجبور میکرد به کلیسا بروند و برای گروه همسرانش آواز بخوانند و اگر مخالفت می کردند آن‌ها را با چوب کتک میزد. پدر چخوف عاشق موسیقی بود و این علاقه باعث شد از کار و کاسبی کنار بکشد و ورشکسته شود.

او در سال 1876 بخاطر فرار از دست طلبکاران به همراه خانواده به مسکو گریخت ولی آنتون تنها در تاگانروگ ماند تا دوران دبیرستانش به اتمام رسد. در اواخردوره تحصیلات دبیرستانش در تاگانروگ به تئاتر می‌رفت و در آنجا اولین نمایشنامه خود را به نام “بی‌پدری” و بعد از آن کمدی “آواز مرغ بی‌دلیل نبود” را نوشت. او در این سال‌ها مجله ای با نام الکن را نوشت که این مجله بصورت غیر رسمی و دست نویس بود که برادرانش آن به مسکو میبردند. برادر بزرگ‌اش، آلکساندر پاولویچ چخوف در سال 1876 به دانشگاه مسکو رفت و در رشتهٔ علوم طبیعی دانشکدهٔ ریاضی-فیزیک ب تحصیل پرداخت و در چند روزنامه‌ داستان می‌نوشت. آنتون نیز در 1879 فارغ التحصیل شد و به مسکو رفت و در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه سچنوای مسکو مشغول به تحصیل شد.

آغاز نویسندگی آنتوان چخوف:

چخوف در اواسط سال 1880 تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه سچنوا مسکو شروع نمود. در این سال  اولین مطلب وی چاپ شد و به همین سال 1880 آغاز نویسندگی چخوف ثبت شد. چخوف در نامه‌ای به فیودور باتیوشکوف این طور بیان می کند که: «نخستین تکهٔ ناچیزم در 10 تا 15 سطر در نشریهٔ «دراگون فلای» در ماه مارس یا آوریل 1880 درج شد. اگر آدم بخواهد مدارا کند و این نوشتهٔ ناچیز را آغازی به‌ حساب بیاورد، بنابراین سالگرد (بیست و پنج سال نویسندگی) من زودتر از 1905 فرا نخواهد رسید. در اصل اشاره آنتوان به داستانهای کوتاه «نامهٔ ستپان ولادیمیریچ اِن، مالک اهل دُن، به همسایهٔ دانشمندش، دکتر فریدریخ»است که در مجلهٔ سنجاقک شمارهٔ 10 منتشر شد. او در سال‌های 1880 تا 1884 در کنار تحصیل پزشکی در دانشگاه مسکو با نام‌های مستعاری مانند: آنتوشا چخونته، آدم کبدگندیده، برادر برادرم، روور، اولیس… به نوشتن بی‌وقفهٔ داستان و طنز در مجله‌های فکاهی میپرداخت و با پول آن زندگی مادر، خواهر و برادران‌اش را تأمین می‌کرد. او در 1884 در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شد و در شهر واسکرسنسک، نزدیک مسکو، طبابت را شروع کرد. او اولین داستانش با نام قصه های ملپامن را در همان سال به انتشار رساند. در همان برهه زمانی و زمانی که آنتوان تنها 24 سال داشت اولین علائم بیماری مهلکش که خلطهای خونی بود پدیدار شد.

فعالیت حرفه‌ای آنتوان چخوف:

آنتوان بصورت حرفه ای داستان نویسی و نمایش نامه نویسی را بعد از پایان تحصیلات پزشکی خود آغاز کرد و در 1885 با روزنامه پتربورگ مسکو شروع به همکاری کرد. در سپتامبر همان سال نمایش نامه “در جاده بزرگ” نوشته شد و قرار بود روی صحنه برود که کمیته سانسور جلوی آنرا گرفت ولی او نا امید نشد و در فوریه 1886 با روزنامه عصر جدید به سر دبیری سووربن همکاری خود را شروع کرد و توانست داستانهای “دشمن و مراسم تدفین” را با نام اصلی چخوف منتشر کند. اما چیزی نگذشت که بیماری سل او شدت گرفت و باعث شد آنتوان به زادگاه خود یعنی تاگانروگ و کوههای مقدس بازگردد و در باپکینا ساکن شد. وی در اوت 1887 توانست مجموعه گرگ و میش را منتشر کند و در ماه اکتبر همان سال نمایش نامه ایوانف در تئاتر کوروش را به روی صحنه ببرد که متاسفانه با استقبال خوبی روبرو نشد.

مرگ آنتوان چخوف:

چخوف در 16 ژوئن 1904 به‌همراه همسرش اولگا کنیپر برای معالجه به آلمان استراحت‌گاه بادن ویلر سفر کرد. در این استراحتگاه حال او کمی بهتر شد اما این بهبودی زیاد طول نکشید و روز به‌ روز حال او بدتر شد. اولگا کنیپر در خاطرات خود شرح دقیقی از روزها و آخرین ساعات زندگی چخوف نوشته‌ است. ساعت 11 شب حال چخوف بد می‌شود و اولگا پزشک معالج او، دکتر شورر، را باخبر می‌کند. اولگا در خاطرات‌اش می‌نویسد: دکتر او را آرام کرد. سرنگی برداشت و کامفور تزریق کرد زد.سپس آنتوان به آرامی به طرف چپ دراز کشید و من فقط توانستم به سویش بدوم و رویش خم شوم و صدایش کنم. اما او دیگر نفس نمی‌کشید. مانند کودکی آرام به خواب رفته بود. وی سرانجام در گورستان صومعهٔ نووو-دویچی در شهر مسکو به خاک سپرده شد. چخوف در 44 سالگی بر اثر خون‌ریزی مغزی از دنیا رفت.

آثار آنتوان چخوف:

چند داستان کوتاه

  • 1883 – از دفترچه خاطرات یک دوشیزه
  • 1884 – بوقلمون صفت
  • 1889 – بانو با سگ ملوس
  • نشان شیروخورشید
  • همسر
  • 1889 -داستان زندگی من

داستان بلند

  • دکتر بی‌مریض

نمایش‌نامه‌ها

  • ایوانف
  • خرس
  • عروسی
  • مرغ دریایی (کتاب)
  • سه خواهر
  • باغ آلبالو
  • دایی وانیا
  • در جاده بزرگ

موسسه بنیاد جهانی پژوها شما را برای رسیدن به اهدافتان برای تحصیل در روسیه یاری مینماید.

راه های ارتباطی با ما:

02188792553-4

02188664005-6

واتسپ:09122423999

جهت دریافت مشاوره رایگان فرم زیر را تکمیل کنید

برچسب ها : , , , , ,

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

مطالب مشابه

فهرست
settings_phone